در نتیجه کنشگری رقابت آمیز بازیگران داخلی، منطقه ای و بین المللی در شمال سوریه برای به دست گرفتن کنترل این مناطق، استان دیرالزور سوریه، اکنون در مقام سوریه کوچک به کانون اصلی بحران تبدیل شده و به نظر میرسد بخشی بزرگ از تحولات آینده سوریه در این استان رقم خواهد خورد. اکنون این مساله قابل طرح است که دلایل اهمیت این استان برای بازیگران دخیل در کلاف سردرگم بحران سوریه چیست؟ برای پاسخگویی به این پرسش ضروری است در ابتدا ابعاد اهمیت این استان مورد بررسی و سپس به پیچیدگی مساله در نگاه بازیگران پرداخته شود.
ابعاد اهمیت استان دیرالزور
استان دیروالزور با مساحتی در حدود ۳۳٫۰۶ هزار کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 1 میلیون و 200 هزار نفر قبل از آغاز بحران سوریه (2011) در مقام قلب تپنده شرق این کشور تلقی میشد. این استان نوار مرزی کشورهای عراق و سوریه را از یکدیگر جدا میکند و مهمترین راه مواصلاتی میان دو پایتخت مهم جهان عراق یعنی بغداد و دمشق است. رود فرات از میان این استان عبور میکند و با استانها حسکه، رقه و حمص همجوار است.
علاوه بر این موارد، مهمترین دلایل اهمیت این استان را میتوان در دو بُعد مورد خوانش قرار داد. اولین بُعد اهمیت، وجود منابع و ذخایر انرژی نفت و گاز و وجودن معادن بزرگ در این استان است که در شرایط کنونی تحت اختیار کردهای سوریه و نظامیان آمریکایی قرار دارد. دومین بُعد اهمیت این استان را نیز میتوان در ارتباط با موقعیت سوقالجیشی خاص آن دانست. این استان به دلیل قرار گرفتن در مرز عراق و وجود گذرگاه مرزی ابوکمال، در همجوری استان الانبار عراق، از اهمیتی ویژه برای دو کشور عراق و سوریه برخوردار است. همین مساله موجب اهمیت آن در مناسبات امنیتی دو طرف نیز شده است.
دیرالزور؛ کرکوک سوریه
پیچیدگی نگاه بازیگران به استان دیرالزور در تحولات جدید سوریه بهگونهای است که میتوان وضعیت این استان را در آینده همانند اهمیت و موقعیت استان کرکوک در عراق به عنوان قلب بحران ارزیابی کرد. برای اثبات این مساله تنها توجه به این امر ضروری است که بعد از عقبنشینی آمریکا از سوریه، ترامپ تنها در دو نقطه نیروهای اش را نگه داشته، یکی در جوار میادین نفتی استان دیرالزور و دیگری در منطقه «التنف» که هر دو منبع اصلی ذخایر انرژی در سوریه هستند. با نظر به این ملاحظه توجه به نگاه هر یک از بایگران از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است.
آمریکا: از نگاه دونالد ترامپ باقی ماندن در دیرالزور وارد شدن به نوعی بازی برد- برد با کردهای سوریه است. براساس منطق اقتصادی او، ماندن در سوریه و کمک به کردها تا مادامی که منفعتی برای واشنگتن نداشته باشد، بی فایده و غیر قابل توجیه است. اکنون شاهد هستیم که ترامپ صراحتا اعلام میکند، «نفت را دوست دارم و در دیرالزور باقی خواهیم ماند.» در همین راستا، شاهد هستیم که اخیرا کاروانهایی متشکل از نیروهای آمریکایی همراه با خودروهای زرهی از عراق وارد سوریه شده و به سمت میدان های نفتی دیرالزور به راه افتاده اند. حتی برخی شواهد حاکی از آن هستند که رییس جمهور آمریکا تهدید کرده است که با هر کسی که بخواهد کنترل این میدانها را در دست بگیرد وارد جنگی هولناک خواهد شد. در حقیقت، ترامپ اندیشه سرمایهگذاری غولهای نفتی برای سرمایهگذاری و توسعه میادین نفتی واقع در استان دیرالزور را در ذهن دارد.
کردها: کردهای سوریه که در نتیجه حملات کوبنده و سنگین ارتش ترکیه، در چند هفته گذشته، برخی از مناطق تحت کنترل خود را در نوارهای شمالی سوریه از دست دادند و آمریکا پشت آنها در مقابل آنکارا خالی کرد، اکنون امیدوار هستند به واسطه کنترل بر میادین نفتی دیرالزور، از یک سو حمایت آمریکا را در کنار خود داشته باشند و از سوی دیگر، از قبل حفظ درآمدهای نفتی تضمینی برای موقعیت خودمختار نواحی شمالی طی سالیان اخیر در آینده کسب کنند.
دولت سوریه، روسیه و ایران: از نگاه این سه بازیگر که در مقام متحدان محور شرق شناخته میشوند، هر گونه حضور آمریکا در استان دیرالزور غیر مشروع و غیر قانونی است. از نگاه آنها کنترل استان دیرالزور و منابع نفت آن باید به حاکمیت مشروع کشور یعنی دولت دمشق بازگردد و کردها باید این منطقه را در تعامل با حکومت مرکزی، به دولت برگردانند. در واقع، دولت اسد نیاز دارد تا با کنترل بر درآمدهای نفتی برای تامین نیازهای داخلی بویژه هزینه های سرسام آور بازسازی مناطق ویران شده در جنگ چندین ساله استفاده کند.
لذا با توجه به اهمیت راهبردی استان دیرالزور در تعیین آینده معادلات سوریه و با در نظر داشتن سطح گسترده تعارض منافع و اهداف بازیگران نقش آفرین صحنه تحولات سوریه، دیرالزور را می توان کانون اصلی تقابل و رویارویی جدید بازیگران سوریه در آینده دانست.
ارسال نظرات